عاشقانه
- دوشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۴ ب.ظ
یه دختر کوری تو این دنیای عجیب و غریب زندگی میکرد .
این دختر پسری را دوست داشت که پسره صادقانه عاشق دختر خانم بود.
دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم
همیشه با تو می موندم
یه روز یک نفر پیدا شد و چشماشو به اون دختر خانم هدیه داد.
وقتی که دختره بینا شد دید که
خود پسره هم کوره.
بهش گفت: من دیگه تو رو نمی خوام برو.
پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :
مراقب چشمای من باش.
- ۹۲/۰۹/۱۱
آمار رسیده از کمیته و این در و آن در حاکی از چیدمان حروف دیگری ست ..