ای دختر سه ساله بابا
- پنجشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ
هلال بن نافع ، که از سربازان دشمن بود، مى گوید: من پیشاپیش صف ایستاده بودم . دیدم امام حسین علیه السلام ، پس از وداع با اهل بیت خود، به سوى میدان مى آید در این هنگام ناگاه چشمم به دخترکى افتاد که از خیمه بیرون آمد و با گامهاى لرزان ، دوان دوان به دنبال امام حسین علیه السلام شتافت و خود را به آن حضرت رسانید. آنگاه دامن آن حضرت را گرفت و صدا زد:
یا ابه ! انظر الى فانى عطشان .
بابا جان ، به من بنگر، من تشنه ام
شنیدن این سخن کوتاه ولى جگر سوز از زبان کودکى تشنه کام ، مثل آن بود که بر زخمهاى دل داغدار امام حسین علیه السلام نمک پاشیده باشند. سخن او آنچنان امام حسین علیه السلام را منقلب ساخت که بى اختیار اشک از دیدگانش جارى شد. با چشمى اشکبار به آن دختر فرمود:
الله یسقیک فانه وکیلى . دخترم ، مى دانم تشنه هستى خدا ترا سیراب مى کند، زیرا او وکیل و پناهگاه من است .......
خدایا کمکمان کن تا ین شبها برا بچه سه ساله بهشتی اقا که خیلیها رو شفا داده خوب عزا داری کنیم،عزیزان حتما حتما منو هم دعا کنید،یا رقیه
/////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
می گرید غمش را نیمه جان آهسته ... آهسته
کنار تشت زر با خیزران آهسته ... آهسته
دو دست کوچکش بر می کشد دیباج را از تشت
نمایان می شود ماه نهان آهسته ... آهسته
بابا ، بابا ، بابا ، نبودی
نمیگم از زخم و کبودی
فقط بگم گوشواره هام بود
تـو گـوش دخـتـر یهودی ..
یا رقیه قربونت بشم. (صلوات)
دوستان دعا ندبه فردا یادتون نره
- ۹۲/۰۹/۱۴
سلام مفقود جان خوبن خوشن؟
مطلب تکان دهنده ای بود
جالب بود ممنون
به فضای کهیعص بیائید وبا ثبت نام وارائه نظرات همراهی مان نمائید
علی یارتان خدانگهدارتان